روشهای دخول حیوانات

دخول حیوانات
14,885

 

اولین چیزی که باید به خاطر داشته باشیم این است که مغز ما موروثی است. اولین نورون‌ها از عروس دریایی آمده. عروس دریایی اولین طناب‌داران را پدید آورد. [جانوران دارای طناب کوچک عصبی در پشت] اولین طناب‌داران، مهره‌داران اولیه را پدید آوردند. مهره‌داران از دریا بیرون آمدند، و رسیدیم به اینجا. اما این هنوز حقیقت دارد، که یک نورون، یک سلول عصبی، در یک خارچنگ یک پرنده و یا در شما، یکسان به نظر می‌آید. این در مورد حواس و ادراک یک خارچنگ چه پیامی دارد؟ آیا می‌توان چیزی در این باره گفت؟ خب، در واقع اگر به یک خارچنگ هر زمان که می‌خواهد از لانه‌اش بیرون بیاید تعداد زیادی شوک الکتریکی کوچک بدهید، در او اضطراب پدید می‌آید. اگر به خارچنگ همان دارویی را بدهید که برای درمان اضطراب در انسان استفاده می‌شود، آرام می‌شود و بیرون می‌آید و گشت و گذار می‌کند. ما چطور نشان می‌دهیم که چقدر به اضطراب خارچنگ‌ها اهمیت می‌دهیم؟ بیشتر می‌جوشانیمشان.

جدای از اینکه همدلی چیزی باشد که ما را انسان می‌کند، همدلی انسان، ناقص و با عیب است. حیوانات بیچاره و حساس را به دام می‌اندازیم، می‌کشیم و می‌خوریم. شاید شما بگویید که خیلی خوب، آن‌ها از گونه‌های دیگری هستند. این کار فقط شکار کردن است، و انسان‌ها شکارچی هستند. اما ما با همنوعان خودمان هم خیلی خوب رفتار نمی‌کنیم. افرادی که به نظر می‌آید تنها یک چیز در مورد رفتار حیوانات می‌دانند، میدانند که اصلا نباید افکار و احساسات انسانی را به دیگر گونه‌ها نسبت داد. خب، من فکر می‌کنم این احمقانه است. چرا که نسبت دادن افکار و احساسات انسانی به سایر گونه‌ها بهترین گمانه زنی اولیه در مورد این است که آن‌ها چه می‌کنند و چه حسی دارند. چون مغز آن‌ها در اصل همانند مغز ماست. آن‌ها همان ساختار ما را دارند. همان هورمون‌هایی که حس و حال و انگیزه را در ما ایجاد می‌کنند، در مغز آن‌ها هم وجود دارد. منطقی نیست که بگوییم آن‌ها گرسنه‌اند وقتی که شکار می‌کنند، و خسته هستند وقتی که زبانشان آویزان است، و بعد بگوییم که وقتی آن‌ها با بچه‌هایشان بازی می‌کنند و شاد و خوشحال رفتار می‌کنند، هیچ ایده‌ای نداریم که آن‌ها در حال تجربه‌ی چیز خاصی هستند یا نه. این منطقی و علمی نیست.

و من به آنجا رفتم و این خانواده‌ی عالی گرگ‌ها را مشاهده کردم، هر دسته یک خانواده است. که چند بالغ تولیدمثل کننده و جوان‌هایی از چند نسل را در خود دارد. و من مشهور‌ترین و با ثبات‌ترین دسته در پارک ملی یلو استون را مشاهده و بررسی کردم. و بعد، وقتی آن‌ها درست خارج از محدوده پرسه می‌زدند، دوتا از بالغانشان کشته شدند، شامل مادر خانواده، که بعضی وقت‌ها او را ماده‌ی برتر گروه میگفتیم. باقی اعضای خانواده سریعا به رقابت برادر و خواهری روی آوردند. خواهر‌ها دیگر خواهرها را طرد کردند. آن یکی سمت چپ روز‌ها تلاش کرد که به خانواده‌اش بازگردد. آن‌ها به او اجازه نمی‌دادند، چرا که نسبت به او حسادت می‌کردند. او زیادی توجه دو نر گروه را به خود جلب کرده بود. و او باهوش و با استعدادترین بود. و این برای آنها خیلی سنگین بود. او در نهایت مشغول پرسه‌زنی در خارج پارک بود که کشته شد. نر غالب گروه به جایی رسید که از خانواده‌ی خودش بیرون رانده شد. وقتی که زمستان هم نزدیک بود، او قلمرو خودش را، همراهانش در شکار، اعضای خانواده‌ و جفت خود را از دست داد.

.